خط‌مشی متن تبلیغاتی، خط‌مشی ایده تبلیغاتی و خلاصه خلاقیت

هدف این بند از سند برنامه‌ریزی معرفی چیزی است که یک زمانی «خط‌مشی متن تبلیغاتی» نام داشت و ما از آن با عنوان «خط مشی ایده تبلیغاتی» یا «خلاصه خلاقیت» یاد می‌کنیم. تکرار می‌کنیم که اسم‌ها و قالب‌های متنوعی وجود دارند.

وای اند آر را آن می‌گوید: «برنامه کاری خلاقیت»، ساچی اند ساچی اسمش را می‌گذارد «خلاصه ایده ها» و بعضی به سادگی آن را استراتژی تبلیغات یا استراتژی ارتباطات می‌دانند.

گروه‌هایی که برنامه‌ریز پروژه دارند و این روزها تعدادشان بسیار زیاد است، اغلب از عبارت «خلاصه خلاقیت» استفاده می‌کنند.

الف) مخاطب هدف

محتمل‌ترین کاندیدا

توصیفی است از کسی که با بیشترین احتمال، تحت‌تأثیر تبلیغات شما انگیزه انجام دادن کاری را پیدا می‌کند. در اغلب مواقع این توصیف به بیان ویژگی‌های جمعیتی می‌پردازد، اما شرح جنبه‌های روان‌شناختی و مربوط به مصرف نیز مناسب به نظر می‌رسد. ام‌آرآی و سیمنز منابع خوبی برای این دسته از اطلاعات به شمار می‌روند؛ اطلاعاتی که می‌توان آن‌ها را به مخاطب هدفی ترجمه کرد که پیش از این مطرح شد. اگر قرار باشد ویژگی‌های روان‌شناختی نیز گنجانده شوند می‌توان از منابع دیگری استفاده کرد.

استراتژی بازاریابی / مردم

آن‌چه در بخش مردم از استراتژی بازاریابی گفته شد باید در تعریف مخاطب هدف این بخش نیز استفاده شود. نیازی نیست دقیقا همان واژه‌ها را به کار ببرید، اما دقت کنید گروهی که به آن اشاره می‌کنید در هر دو بخش یکسان باشد.

اگر می‌خواهید به شکلی مشروح‌تر، افرادی را توصیف کنید که از برند استفاده می‌کنند، آن را می‌خرند یا بر رفتار خرید تأثیر می‌گذارند، این قسمت از برنامه بازاریابی جای مناسبی است. حتما از مینی ساگا هم استفاده کنید.

ب) هدف

تبدیلِ…

بیانیه هدف نشان می‌دهد که چه توقعی از تبلیغات دارید. معمولا با «تبدیل…» یا چیزی مانند آن شروع می‌شود. با بالارفتن تجربه‌تان می‌توانید از واژه‌های دیگری برای نوشتن هدف ایده تبلیغات استفاده کنید. اما «تبدیل…» یا «ایجاد…» شما را در مسیر درستی قرار می‌دهد، زیرا مجبورتان می‌کند بنویسید که تبلیغات قرار است چه کاری انجام دهد. به یاد داشته باشید که این زبان باید دقیقا همان زبانی باشد که در استراتژی بازاریابی به آن رسیده‌اید.

ج) استراتژی

متقاعد کردنِ…

این دقیقا شیوه‌ای است که می‌خواهید تبلیغات از آن طریق به هدف تعیین شده برسد. با این‌حال شکل‌ها و قالب‌های دیگری نیز وجود دارند، اما ما این یکی را ترجیح می‌دهیم:

* متقاعد کردنِ…

* به خریدنِ…

* به جایِ…

* زیرا…

از میان تمام قالب‌های استراتژی ایده خلاقانه که توسط تبلیغ‌کنندگان و آژانس‌های تبلیغاتی استفاده می‌شود، این قالب که توسط ولز ریچ گرین در دهه ۸۰ ابداع شده، بهتر است، زیرا نویسنده را وادار می‌کند اشاره‌ای به رقابت نیز داشته باشد. تقریبا هر برندی که محصولاتش در دنیای امروزی به فروش می‌رسد، باید با چیزی در رقابت باشد. همان‌طور که پراکتر اند گمبل می‌گوید: «استراتژی متن تبلیغاتی سندی است که بر مبنای آن انتظار داریم مشتری برند ما را به جای برند رقبا بخرد». مردم باید از چیزی بگذرند تا برند ما را بخرند. بالاخره آن‌ها هم اکنون در حال مصرف چیزی هستند.

د) بینش

بینش مصرف کننده یک حقیقت ساده انسانی است. دیو ویور از آژانس تبلیغاتی تمام، یکی از آژانس‌های برتر دالاس، موضوع را بدین صورت بیان می‌کند: «حقیقت. ساده. انسانی». بینش عبارت است از نوعی اتصال یا وجه مشترک میان برند و مردمی که می‌خواهید از برندتان استفاده کنند؛ یعنی گروه هدف. جمع‌آوری این بینش‌ها یا دیدگاه‌ها، دنیای بازاریابی را دیوانه کرده است. مارک ارل در کتاب رمه می گوید: که ما اغلب به وقت تصمیم‌گیری درباره این که چه کنیم و چه بخریم نگاه می‌کنیم مردم چه می‌کنند و چه می‌خرند. این کار، پویایی بینش مشتری را تغییر می‌دهد. معمولا وقتی دیدگاه مشتری را درک کردید، به سرعت می‌فهمید که تبلیغات باید چه نقشی داشته باشد.

هـ) پشتیبانی

دلیلی برای باورِ…

پشتیبانی دلیلی است برای باور استراتژی. این پشتیبانی می‌تواند انجام دادن تحقیقات باشد یا راه‌اندازی یک «توجیه» تبلیغاتی.

اگر دلیل اصلی خرید برند احساسی باشد، در این بخش باید «توجیه» کنید که چرا مردم باید این برند را بخرند. بعضی شرکت‌ها به این بخش می‌گویند «فرصتی برای باور».

در تبلیغ ماست دنون برای خانم‌های مسن‌تر، احتمالا باید استراتژی سلامت مورد توجه قرار بگیرد. پشتیبانی از این استراتژی می‌تواند بدین صورت باشد: یک بار مصرف ماست دنون ۲۵درصد از کلسیم مورد نیاز روزانه بزرگ‌سالان را تأمین می‌کند.

اعتبار منابع

دلایلی که در بخش پشتیبانی می‌آورید باید باورپذیر باشد. یک راه مناسب جهت رسیدن به این هدف، اعتبار منابع شماست. از دید روابط عمومی، اعتبار پیام تبلیغاتی تنها به رساننده این پیام نیست، بلکه باید دلیلی وجود داشته باشد که مصرف کننده صحت تبلیغ را باور کند. سرتس به آبنبات‌های خود رتسین اضافه کرد رتسین موجب می‌شد مصرف کننده باور کند آبنبات سرتس «دو نوع آبنبات نعناعی در یک آبنبات» است. مهم نبود رتسین واقعا چه بود تنها دلیلی بود برای این‌که «چرا» سرتس میتواند هم یک آبنبات باشد و هم یک بازکننده مجاری تنفسی. وقتی حضور ستارگان و افراد مشهور را در تبلیغ‌ها بررسی می‌کنید، می‌بینید که بعضی از بقیه معتبرترند. ستارگان موفق شیوه خودشان را برای افزودن اعتبار به یک پیام پیدا کرده‌اند. در بهترین حالت، برخی برندها کاری کرده‌اند که خودشان منبع این اعتبار باشند. نایکی، اپل و ولوو هر کدام شیوه خودشان را برای معتبر بودن دارند.

روابط عمومی و اعتبار منبع

این دلیل دیگری است بر این که چرا روابط عمومی هر روز بیشتر از دیروز جایگاه خود را در برنامه‌های بازاریابی پیدا می‌کند. اعتباری که منابعی مانند اخبار و روزنامه‌ها بسازند، برای تبلیغات ارزش بیشتری دارد. برندهای سرگرمی مانند فیلم‌ها و گروه‌های موسیقی راک، سخت در تلاش‌اند تا روابط عمومی را با بازاریابی ترکیب کنند. نظراتی که پس از بازبینی فیلم‌ها بیان می‌شود و واکنش‌های منتقدان موسیقی می‌تواند نقشی حیاتی در این صنعت داشته باشد.

و) ملاحظات

این‌جا جایی است که اگر فضا و زمان اجازه بدهد، می‌توانید در صورت تمایل موارد دیگری را به تبلیغات اضافه کنید. تبلیغات یعنی رساندن یک نکته کلیدی به مخاطب. اگر شش توپ تنیس را همزمان به سمت شما پرتاب کنیم، شاید نتوانید حتی یکی از آن‌ها را بگیرید. اما اگر آن‌ها را یکی یکی پرتاب کنیم، احتمالا همه آن‌ها را خواهید گرفت. تبلیغات نیز همین است. سعی کنید یک پیام را برسانید… پیامی که به عوامل انگیزاننده رفتار خرید و دیدگاه کلیدی مصرف کننده ارتباط داشته باشد.

در این بخش از خط‌مشی خلاقیت می‌توانید پیشنهادهای دوم و سوم را مطرح کنید. یعنی مواردی که برای مصرف کنندگان در درجه دوم و سوم اهمیت قرار داشته باشند. نخستین نکته یا «آن تنها مهم‌ترین نکته» پیش از این در بخش استراتژی مطرح شده است.

این بخش می‌تواند شامل موارد ضروری نیز باشد. گاهی هر چیزی را که شرکت مشتری دیکته می‌کند نیز در این بخش می‌نویسند. بعضی شرکت‌ها و آژانس‌های تبلیغاتی شان نام این موارد را «الزامات» می‌گذارند که می‌تواند شامل نیازمندی‌های قانونی نیز باشد. شرکت‌های دارویی محدودیت‌های قانونی زیادی دارند، مانند فهرست عوارض جانبی که قطعا نمی‌توان در یک آگهی ۳۰ ثانیه‌ای تلویزیونی همه آن‌ها را توضیح داد. بسیاری از آگهی‌های صنعت دارو ۶۰ ثانیه‌ای هستند.

ز) لحن

شیوه‌ای که برای بیان خود انتخاب می‌کنید

لحن شما در فلسفه تبلیغات شما ریشه دارد. این بخش می‌تواند یک بیانیه باشد یا شاید تنها چند کلمه که نشان دهد بهترین راه صحبت کردن با مخاطب هدف کدام است. البته شیوه کوتاه‌تر و چند کلمه‌ای بهتر است. تبلیغات باید به هدف بزند، لحن شما هم همین‌طور.

ح) توجیه

پیشنهادهای خود را تقویت کنید

در این‌جا فرآیند تصمیم‌گیری را توضیح می‌دهید و شامل دفاع از پیشنهادهایی می‌شود که ارائه کرده‌اید. به یاد داشته باشید که هیچ پاسخ درست یا غلطی در این سند برنامه ریزی وجود ندارد. تنها چیزی که اهمیت دارد میزان پشتیبانی شما از قصد و نیت‌تان است. رویکرد برنامه‌ریزان پروژه، یعنی «تقدم مشتری»، احتمالا در این مرحله فایده بسیاری خواهد داشت: تنظیم پیشنهادها در قالب دیدگاه‌هایی نسبت به مخاطب هدف.

هدف از نوشتن بخش توجیه

هدف از نوشتن بخش توجیه در خلاصه خلاقیت، این است که در خط‌مشی پیشنهادی شما بازتاب روشنی از هدف ایده تبلیغاتی یا از طرفی همان بازاریابی است. در عوض این استراتژی به اجرای اهداف بازاریابی ختم می‌شود. همه این‌ها با هم در ارتباط هستند. دلایلی که در این بخش ارائه می‌کنید باید در نخستین فرصت، ارزیابی و قطعی و نهایی شوند.

سه دلیل

جیم اوری می‌گوید: وقتی در آژانس کامپتون (س اچی اند س اچی فعلی) روی پروژه ی پراکتر اند گمبل کار می‌کردم، رئیسم می‌گفت همیشه برای انجام دادن یک کار سه دلیل وجود دارد و سه دلیل نشان می‌دهد که چرا چیزی درست است. می‌گفت اگر دو دلیل دارید، شواهدتان برای چیزی که پیشنهاد می‌دهید، کافی نیست و اگر چهار دلیل دارید، سه تای آن‌ها مهم‌تر هستند و کم اهمیت‌ترین گزینه باید حذف شود. (خرافه‌ای روان‌شناسانه درباره عدد سه وجود دارد، سعی کنید از آن به نفع خود استفاده کنید.)

رابطه‌ای میان «عوامل انگیزاننده رفتار خرید» و «ویژگی‌های منحصربه‌فرد برند» وجود دارد. این رابطه بنیان استراتژی ایده تبلیغاتی شما را تشکیل می‌دهد.

تدوین استراتژی، فرایند انتخاب راهی است برای رسیدن به بیشترین حجم فروش. دلیل انتخابی شما باید همانی باشد که مصرف کنندگان به عنوان معیار تصمیم‌گیری به آن نگاه می‌کنند.

عوامل بازاریابی جایگاه ویژه

این قانون استثناهایی هم دارد که بارزترین آن‌ها بازاریابی جایگاه ویژه است. هنوز هم باید استراتژی خود را بر مبنای معیارهای تصمیم‌گیری مخاطب هدف خود تدوین کنید. اما وقتی در تلاش هستید که سوراخ کوچکی در بازار پیدا کنید، ممکن است اعداد و ارقام با معیارهای شما سازگار نباشند.

به دنبال فرصت‌های بصری باشید

بند توجیه ایده تبلیغاتی می‌تواند جای بسیار مناسبی برای استفاده از یک عنصر بصری باشد. فقط حرفش را نزنید، بلکه آن را نشان بدهید.

ط) تاکتیک‌ها

تاکتیک = اجرای ایده تبلیغاتی

تاکتیک‌ها خودِ اجرای ایده های تبلیغاتی هستند. با توجه به این‌که تبلیغات نهایی نباید در سند برنامه ریزی نشان داده شود، می‌توانید چند مورد از نقاط مشترک همه تبلیغ‌ها را در برنامه بگنجانید. اگر مایل هستید تبلیغ‌تان فضای طنزآمیزی داشته باشد، می‌توانید تنها اشاره‌ای به این موضوع کردهو بگویید که چگونه شوخی و طنز اثر بیشتری بر افزایش فروش خواهد داشت. شاید مایل باشید این نکته را پیش از این و در بخش لحن استراتژی خلاقیت یادآور شوید. اگر تاکتیکی متفاوت با آن‌چه در گذشته به کار گرفته شده را مد نظر دارید (مانند یک زاویه دید جدید، یک شخصیت تبلیغاتی یا موسیقی متن جدید)، در این‌جا مطرح و از آن دفاع کنید.

فقط تغییراتی در این بخش مطرح می‌شوند که تاکتیکی باشند، نه استراتژیک.

وقتی می‌تگ شخصیت تبلیغاتی قبلی خود را که تعمیرکاری مسن بود، با تعمیرکاری جوان‌تر عوض کرد، تغییری تاکتیکی انجام داد، نه استراتژیک.

بیانیه‌ای شفاف

خلاصه خلاقیت (یا خط‌مشی متن تبلیغاتی) باید بیانیه‌ای شفاف باشد که هم جهت‌گیری تبلیغات را تعریف کند و هم برند را در بازار متمایز از دیگران جلوه دهد. همچنین باید مواردی مانند مخاطب هدف، عوامل انگیزاننده رفتار خرید و ویژگی‌های منحصربه‌فرد برند را در در نظر بگیرد. جهت ایده خلاقانه شما باید در خط‌مشی پیشنهادی به روشنی تعریف شود و قدرت برند را نشان دهد. نباید آن قدر سفت و سخت باشد که تنها یک نوع تبلیغات از آن بیرون بیاید. اگر بیش از حد محدودکننده باشد، افراد گروه خلاقیت علاقه‌ای به کار بر روی پروژه نشان نخواهند داد.

از طرفی اگر بیش از حد سست و بی‌قاعده باشد، احتمالا فایده‌ای به حال فروش نخواهد داشت. فقط ممکن است برای کسانی که تبلیغ را می‌بینند، جالب باشد.

نقشه راه

استراتژی باید بستری برای تمایز (ویژگی‌های منحصربه‌فرد) برند و نقشه راه را نیز برای مسیر آینده آن فراهم کند. وقتی کامل و بر سر آن توافق شد، دیگر تغییر چندانی پیدا نمی‌کند. تبلیغاتی که بر مینای این استراتژی ساخته شود، احتمالا به صورت متناوب و منظم بر اساس همین بر مبنای این استراتژی به روز خواهد شد.

پپسی هم به مدت ۳۰ سال از یک استراتژی ثابت با عنوان «نسل» استفاده کرده‌بود. کار ایده تبلیغاتی نباید پیش از توافق رسمی بر سر استراتژی این ایده شروع شود.

انتخاب‌های استراتژیک

در مثال بعدی توجه داشته باشید که خط‌مشی ایده تبلیغاتی بر اساس استراتژی هزینه نیست، اما به نظر می‌رسد از استراتژی «سهولت» پیروی می‌کند.

اگر با استفاده از الگوهای «سیمپلیسیتی» خیاطی کنید، راحت‌تر می‌توانید به لباس‌هایی که می‌خواهید برسید تا این که در بوتیک‌ها و فروشگاه‌ها به دنبال لباس مناسب بگردید. این استراتژی در تحقیقات و بررسی مخاطب هدف ریشه دارد. ما حدس میزدیم که دلیل اصلی این صنعت صرفه‌جویی مالی باشد، اما این استراتژی نشان داد که اشتباه می‌کنیم. یادتان باشد که از نظرات شخصی‌تان استفاده نکنید. مطمئن شوید استراتژی و کنش شما بر اساس خواسته‌ها، نیازها و تقاضای مشتری است، نه فقط تفکرات خودتان. وقتی کمی مکث می‌کنید تا درباره استراتژی و مخاطب هدف فکر کنید، متوجه می‌شوید اتفاقات دیگری نیز در جریان است. استراتژی، خودشناسی مخاطب هدف را نیز تقویت می‌کند. نمی‌گوید «شما پول خرید در فروشگاه‌ها را ندارید، پس باید خودتان بدوزید»، بلکه می‌گوید «شما باهوش هستید، توانمند هستید و می‌توانید با الگوهای ساده خودتان لباس‌تان را مطابق مد روز تهیه کنید و دقیقا به همان چیزی که می‌خواهید برسید».

به علاوه با برقراری ارتباط میان سیمپلیسیتی و بوتیک‌های هم دوره‌اش نوعی تمایز ایجاد کرده‌است. سیمپلیسیتی می‌توانست استراتژی خود را بر مبنای کیفیت یا فرد محوری تدوین کند اما مسئله این است که باید دید افرادی که خیاطی می‌کنند چه معیاری را برای انتخاب الگوهای خیاطی مد نظر قرار می‌دهند؛ نظر ما در این میان اهمیتی ندارد. هیچ دلیل دیگری هم اهمیت ندارد.

قالب بخش استراتژی از بند چکیده ایده تبلیغاتی، توسط ولز ریچ گرین طراحی شده است.

الگوهای سیمپلیسیتی- خط‌مشی ایده تبلیغاتی

مخاطب هدف:

زنان ۱۸ تا ۳۴ ساله، با تحصیلات دانشگاهی.

هدف:

تبدیل الگوهای سیمپلیسیتی به راهی سریع و ساده برای دست‌یابی مخاطب هدف به لباسی که می‌خواهد.

استراتژی:

متقاعد کردن: مخاطب هدف (که در بالا توصیف شد).

به خرید: الگوهای سیمپلیسیتی.

به جای: خرید لباس در بوتیک‌ها و فروشگاه‌ها.

زیرا: سیمپلیسیتی کاراترین روش برای دسترسی به لباس‌های با کیفیت، با رنگ و مدل دلخواه است.

بینش:

خانم‌ها بیشتر وقت خود را با عزیزان یا کار خود می‌گذرانند.

آن‌ها دوست دارند برای خود ظاهر و هویتی منحصربه‌فرد داشته باشند. 

مردم به لباس‌های جدید علاقه دارند.

پشتیبانی:

الگوهای سیمپلیسیتی دشواری گشتن به دنبال لباس مناسب را هموار می‌کنند، زیرا مخاطب هدف می‌تواند پارچه و رنگ مورد نظر خود را انتخاب کند. از طرفی این الگوها نیز صحیح، بادوام و مؤثر هستند.

ملاحظات:

دستورالعمل‌های ساده‌ای دارد.

در عرض چند ساعت می‌توان لباس را آماده کرد.

خیاطی باعث می‌شود فرد با اندازه لباس مشکلی نداشته باشد.

لحن:

پرجنب‌وجوش و در عین حال مد روز.

مصاحبه در کمپین تبلیغاتی فصل پانزدهم

( مصاحبه در کمپین تبلیغاتی ) پرسش مستقیم از کاربران با خریداران بالقوه برندتان اقدامی تشریفاتی تلقی می‌شود که بسیاری از حرفه‌ای‌ها یا از آن غافل می‌مانند یا استطاعتش را ندارند. اگر تصمیم بگیرید که خودتان مصاحبه را راه‌اندازی کنید، تجربه ارزشمندی خواهدبود. در این صورت با دانستنی‌های بیشتری مواجه می‌شوید تا این‌که تنها خلاصه نتایج تحقیقاتی را مطالعه کنید که دیگری برایتان انجام داده است. از طرفی حس احترام‌تان به کسانی که استخدام می‌شوند تا مصاحبه کنند، بیشتر می‌شود.

در نهایت به نتایج مفیدی برای کمپین خود خواهید رسید؛ دیدگاه‌هایی که بنیان جهت‌گیری استراتژیک بازاریابی شما قرار خواهند گرفت. مدیران بازاریابی بسیاری از کسب و کارهای کوچک گفته‌اند که روش اصلی آن‌ها در تحقیقات بازار، صحبت کردن با مشتریان است. مدیر روابط عمومی بازاریابی در یکی از شرکت‌های کلیدی مخابراتی می‌گفت: که اغلب به فروشگاه می‌رود و با مشتریانی که در صف ایستاده‌اند، صحبت می‌کند. مدیر روابط عمومی موزه هنری بزرگ ساوتوست بخش قابل توجهی از وقت خود را در سالن موزه و به صحبت با مردمی می‌گذراند که برای دیدن آثار هنری آمده‌اند. نمونه‌های مشابه دیگری نیز وجود دارد، مانند رؤسای بانک‌ها، مک دونالد نیز مدیران خود را به دانشگاه همبرگر می‌فرستد که نه تنها عملیات تولید را یاد بگیرند، بلکه توانایی خود را برای صحبت با کارمندان توسعه بدهند.

مصاحبه جزء جدانشدنی فرآیند تحقیق است. اجرای درست آن اهمیتی حیاتی دارد.

اهمیت مصاحبه خوب

مصاحبه ضعیف می‌تواند تمام احتیاطی را که تا این‌جای کار خود به خرج داده‌اید پایمال کند؛ احتیاطی که صرف قضاوت درباره عوامل انگیزاننده خرید در گروه مخاطب شد و از دل آن قضاوت پرسش‌نامه بیرون آمد. حالا هم با یک آزمون ابتدایی پرسش‌نامه را امتحان کرده‌اید و از یکپارچگی آن مطمئن شده‌اید و به نظر می‌رسد اطلاعاتی را که از تحقیق انتظار دارید، در اختیارتان قرار می‌دهد.

رسیدن به دیدگاه‌های مختلف

حالا زمان آن رسیده که دیدگاه‌های عمده درباره مخاطب هدف خود را جمع‌آوری کنید. برای این کار نمی‌توان جلوی هر عابری را گرفت و از او خواست تا پرسش‌نامه را پر کند. با آن‌ها مصاحبه کنید. در چشم‌هایشان نگاه کنید. پرسش‌هایی بپرسید که در پرسش‌نامه نباشند. در عین حال به صورت موازی قضاوت‌های خود را نیز انجام دهید.

اگر فرد پاسخگو دلیلی در خصوص انتخاب برند ارائه کرد، کنجکاوی بیشتری به خرج دهید. ببینید آیا دلیل دیگری هم وجود دارد یا نه. باز هم بپرسید. آن قدر بپرسید که فرد دیگر پاسخی برای دادن نداشته باشد. یاد بگیرید مانند یک بچه دو ساله کنجکاو باشید. بپرسید چرا، چرا و چرا. آن‌قدر جستجو کنید تا درکی کلی از ذهنیت هر فرد نسبت به برند و صنعت به دست بیاورید.

جامع عمل کنید

مصاحبه تان با مخاطب باید جامع باشد تا به اطلاعات مورد نیازتان برسید. به ورای آن‌چه روی پرسش‌نامه نوشته شده است، فکر کنید. یاد بگیرید.

خود را جای مخاطب بگذارید و به پرسش‌ها فکر کنید تا بتوانید شیوه تفکر او را درک نمایید

جستجو کنید

وقتی مصاحبه کنندگان نتوانند مصاحبه مناسبی انجام دهند یا طبقه‌بندی دقیقی از نمونه‌ها داشته باشند، یا اگر تنبلی کنند و از پرسش‌هایی که به سختی می‌توان اطلاعاتی در پاسخ به آن‌ها به دست آورد، بگذرند، کیفیت تحقیق پایین می‌آید.

کنترل

هیچ‌وقت اجازه ندهید، پاسخ‌دهندگان بدون نظارت شما و به تنهایی پرسش‌نامه را پر کنند. زیرا در آن صورت اطلاعات به دست‌آمده سودمندی لازم را نخواهد داشت. خودتان مصاحبه را انجام دهید. همچنین باید تجربه کنید و ببینید خودتان چطور پرسش‌نامه را پر می‌کنید.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *